هرنکلغتنامه دهخداهرنک . [ هََ رَ ] (اِخ ) نام محلی در کنار راه بستک به لنگه میان خلوس و کوخرد در 548 هزارگزی شیرازی . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به هرنگ شود.
پارنیکلغتنامه دهخداپارنیک . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از گیاه بنواحی معتدل که قدما آنرا علاج داحس میشمردند.
ارنکلغتنامه دهخداارنک . [ ] (اِخ ) ابن بیروشنک پدر ویرک پدر میشخوریار پدر منوچهر پادشاه پیشدادی است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ کمبریج ص 12).