گذشت، سپری شدن، گذشتن، منقضی شدن
بی زحمت
سپری شده، سپری
گذشت
گذشت زمان، مدت سپری شده
elapse
عود، برگشت، عود کردن، بحال نخستین برگشتن
ظهور مجدد علائم بیماری، چند هفته تا چند ماه پس از بهبود ظاهری
خرابکاری