طفرهدیکشنری فارسی به انگلیسیdodge, elusion, evasion, evasiveness, parry, procrastination, runaround, stall
فراردیکشنری فارسی به انگلیسیdefection, desertion, elusion, elusive, escape, flight, fugitive, getaway, runaway, scamper, slippery, volatile
هذیانdelusionواژههای مصوب فرهنگستانفکر یا مجموعۀ باورهای غیرعادی و بسیار شخصی که فرهنگ یا اعضای گروهی که شخص به آن تعلق دارد آن را تأیید نمیکنند، اما فرد آن را علیرغم غیرمنطقی بودن و وجود شواهد مخالف مصراً حفظ میکند
هذیان بدگمانیparanoid delusionواژههای مصوب فرهنگستانهرگونه باور نادرست که فرد اعتقاد راسخ به آن داشته باشد و علیرغم وجود شواهدِ مغایر، از آن دست برندارد
هذیان خودبزرگبینیdelusion of grandeur, grandiose delusionواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی مانند توانایی و دانایی و شأن و وجهه و قدرت و موفقیت و نظایر آن را بهنحو بسیار اغراقآمیز یا بهکذب به خود نسبت دادن