ظهور، پدیدار شدن، بیرون آمدن
دوباره ظاهر می شود
لرزیدن، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
ظهور، بیرون آمده
غوطه ور شده، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
جواهر فروشی، سنباده، سنگ سنباده
اضطراری، اورژانس
ناشناخته ها
به شدت
ناپایدار، مبرم، ناشی، بیرون اینده، براینده، اثرات ناشیه
emerge
appear, emerge, figure
debouch, emerge, visualize
arise, begin, develop, emerge
روش اورژانسی
فرود اضطراری
از بین بردن