موتور گنبدیhemi-spherical engine, hemi engine, hemiواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که محفظۀ احتراق آن گنبدیشکل است
hemmedدیکشنری انگلیسی به فارسیهمدم، لبه دار کردن، تمجمج کردن، احاطه کردن، حاشیه دار کردن، سجاف کردن، کناره دار کردن، سینه صاف کردن
emitsدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشار می یابد، بیرون دادن، بیرون ریختن، خارج کردن، انتشار نور منتشر کردن
emitsدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشار می یابد، بیرون دادن، بیرون ریختن، خارج کردن، انتشار نور منتشر کردن
remitدیکشنری انگلیسی به فارسیمسئولیت پذیری، بخشیدن، خرد شدن، معاف کردن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن