emitsدیکشنری انگلیسی به فارسیانتشار می یابد، بیرون دادن، بیرون ریختن، خارج کردن، انتشار نور منتشر کردن
remitsدیکشنری انگلیسی به فارسیمجاز است، بخشیدن، خرد شدن، معاف کردن، امرزیدن، پول رسانیدن، وجه فرستادن