entitleدیکشنری انگلیسی به فارسیحق داشتن، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
entitlesدیکشنری انگلیسی به فارسیحق امتیاز، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
entitlesدیکشنری انگلیسی به فارسیحق امتیاز، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن
حقمندی معرفتیepistemic entitlementواژههای مصوب فرهنگستانحقی که شخص برای خود مسلم میگیرد تا باورها و احکامی را که شاهدی برای دفاع از آنها ندارد، بپذیرد
entitlesدیکشنری انگلیسی به فارسیحق امتیاز، حق دادن مستحق دانستن، لقب دادن، ملقب ساختن، نام نهادن، نامیدن