de-escalateدیکشنری انگلیسی به فارسیافزایش یافت، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن
دادة ناهمبودisolated dataواژههای مصوب فرهنگستانشیئی منفرد که با دیگر دستساختهها یا پدیدارها هیچ ارتباطی نداشته باشد
پَسار مجزاisolated dragواژههای مصوب فرهنگستانپَسار جسم مورد نظر بهصورت مجزا پیش از آنکه در هواگَرد نصب شده باشد
deescalatedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن