حثیلغتنامه دهخداحثی . [ ح َث ْی ْ ] (ع مص ) حثو. تحثاء. پاشیدن خاک . خاک پاشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). || ریخته و پاشیده شدن خاک . (منتهی الارب ). نشستن خاک . || عطای اندک دادن . (زوزنی ).
etymologizeدیکشنری انگلیسی به فارسیادم شناسایی کنید، ریشه لغتی را یافتن، تحصیل علم اشتقاق کردن، وجه اشتقاق كلمه را پیداکردن
etymologizeدیکشنری انگلیسی به فارسیادم شناسایی کنید، ریشه لغتی را یافتن، تحصیل علم اشتقاق کردن، وجه اشتقاق كلمه را پیداکردن