exacerbateدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن
exacerbatesدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن
exacerbatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن
exacerbatesدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن
exacerbatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن