درج همخوانexcrescenceواژههای مصوب فرهنگستانتغییری آوایی که در نتیجة آن یک همخوان در میان دو همخوان ظاهر میشود
excrescencyدیکشنری انگلیسی به فارسیفوق العاده، اماس گیاهی یا حیوانی، رویش نانجار نسوج، رشد زائد، بر امدگی
میناتودenameloma, enamel drop, enamel droplet, enamel excrescence, enamel noduleواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ناهنجاری تکاملی دندان که در آن تودۀ کوچکی از مینا زیر ناحیۀ اتصال ساروجه به مینا تشکیل میشود متـ . مروارید مینایی enamel pearl
برآمدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیbank, bulge, bump, excrescence, jog, knob, node, overhang, projection, prominence, protuberance
بیرون زدگیدیکشنری فارسی به انگلیسیdistension, distention, excrescence, jut, obtrusion, overhang, projection, prominence, protrusion, salience, salient