کارشناس، متخصص، خبره، ممیز، ویژهگر، ویژه کار، ماهر
کارشناس کارآیی
متخصص شاهد
کارشناس اثر انگشت
کارشناس دست خط
کارشناس اقتصاد کلان
آزمایشی
تجربی
آزمایشی، نظریه فنی دادن، استادانه قضاوت کردن، اظهار نظر فنی کردن
کارآمدی، مهارت
expert
expert system
expert, technician
expert, specialist, technician
adept, expert, competent, tactful, veteran
مانند یک متخصص
unexpert