exploitدیکشنری انگلیسی به فارسیبهره برداری، شاهکار، کردار، رفتار، کار برجسته، استثمار کردن، استخراج کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از، بکار بردن
بهرهجوexploitواژههای مصوب فرهنگستاننرمافزاری که به حفرههای امنیتیِ سامانه یا نرمافزارهای دیگر نفوذ و از آنها استفاده میکند
exploitsدیکشنری انگلیسی به فارسیسوء استفاده می کند، شاهکار، کردار، رفتار، کار برجسته، استثمار کردن، استخراج کردن، بکار انداختن، بهره برداری کردن از، بکار بردن
تهدید مرکبblended threat, blended exploitواژههای مصوب فرهنگستانعملی شامل چند شیوۀ تهاجم برای تشدید آسیبرسانی متـ . حملۀ مرکب blended attack