extractsدیکشنری انگلیسی به فارسیعصاره ها، عصاره، خلاصه، شیره، زبده، اقتباس کردن، بیرون کشیدن، استخراج کردن، عصارهگرفتن
extractدیکشنری انگلیسی به فارسیاستخراج کردن، عصاره، خلاصه، شیره، زبده، اقتباس کردن، بیرون کشیدن، عصارهگرفتن
عصارهextract 1واژههای مصوب فرهنگستان[علوم و فنّاوری غذا] عطروطعمدهندههای تغلیطشدهای که از منابعی چون گیاهان و گوشت و مخمر و میوهها استخراج و استحصال میشوند [گیاهان دارویی] مادة استخراجشده از گیاه با استفاده از حلال
عصارۀ گوشتmeat extractواژههای مصوب فرهنگستانمادهای که از جوشاندن گوشت در آب به دست میآید و بهعنوان طعمدهندۀ غذا به کار میرود