extrudesدیکشنری انگلیسی به فارسیاکستروژن، بیرون آمدن، بیرون انداختن، تبعید کردن، دفع کردن، از قالب دراوردن
ریژهdieواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای که در انتهای رانشگر (extruder) برای شکلدهی مذاب بسپاری نصب میشود
رویهپیچorbitread machineواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی مرکب از یک رانشگر (extruder) و پیچنده که نوار لاستیکی خام را به دور مَنجید میپیچاند تا رویۀ کاملی تشکیل شود