فیلکونلغتنامه دهخدافیلکون . [ ف َ ل َ ] (ع اِ) بردی ، که گیاهی است . (منتهی الارب ) بردی . پیزر. (یادداشت مؤلف ). || قیر یا زفت که بر کشتی و آوندها مالند. || (ص ) پست . (منتهی الارب ).
بازدیکشنری فارسی به انگلیسیagain, broad, clear, demonstrative, detached, falcon, still, obtuse, open, open-ended, plain, re-, unattached, widespread