گرانرَویسنج گویافتانfalling ball viscometer, falling-sphere viscometer, falling viscometerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی گرانرویسنج برای اندازهگیری گرانروی مذابهای بسپاری در آهنگهای برشی بسیار پایین که در آن یک گوی چگالتر از مذاب در درون مذاب و داخل استوانک فولادی در محدودۀ مشخصی حرکت میکند و براساس سرعت حرکت آن، گرانروی اندازهگیری شود
شنوایینگارة اُفتان تندشیبsharply falling audiogram,sharply falling curve,marked falling curve,steeply sloping audiogramواژههای مصوب فرهنگستانشنوایینگارهای که در آن کمشنوایی در بسامدهای بالاتر در هر اکتاو حدود 15 تا 20 دسیبل افزایش مییابد
دعوادیکشنری فارسی به انگلیسیaggro, argument, difference, disagreement, falling-out, jar, misunderstanding, quarrel, tiff
جزرکِشَندebb tideواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از چرخۀ کِشَند بین فراکِشَند و فروکِشَندِ پسازآن متـ . کِشَند اُفتان falling tide
عدم توافقدیکشنری فارسی به انگلیسیclash, conflict, disagreement, discord, dissension, dissidence, divergence, falling-out, incongruity, misunderstanding, noncompliance
مشاجرهدیکشنری فارسی به انگلیسیaltercation, argument, difference, disagreement, dispute, falling-out, fuss, jangle, skirmish, squabble, words, wrangle