forgoingدیکشنری انگلیسی به فارسیاز دست دادن، خودداری کردن از، چشم پوشیدن از، رها کردن، صرفنظر کردن از
فریغونلغتنامه دهخدافریغون . [ ف َ ] (اِخ ) ابوالحارث فریغون امیرگوزگانان در زمان سبکتگین و سلطان محمود غزنوی ، وی پدر زن سلطان محمود بوده است . (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 112 و 200) : آن کس که دی همیت