farmsدیکشنری انگلیسی به فارسیمزارع، مزرعه، کشتزار، زمین مزروعی، پرورشگاه حیوانات اهلی، فرم، کاشتن زراعت کردن در
پایایی دگرگونهایalternate-forms reliability,comparable-forms reliabilityواژههای مصوب فرهنگستانپایایی سنجه بر اساس همبستگی بین گونههای موازی آن
تأسیسات سوختfuel farms, joint holder user installation, JHUIواژههای مصوب فرهنگستانتأسیساتی برای نگهداری سوخت هواگرد و توزیع آن به خطوط هوایی
farmsteadدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmstead، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی
farmsteadsدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmsteads، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی
تأسیسات سوختfuel farms, joint holder user installation, JHUIواژههای مصوب فرهنگستانتأسیساتی برای نگهداری سوخت هواگرد و توزیع آن به خطوط هوایی
farmsteadدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmstead، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی
farmsteadsدیکشنری انگلیسی به فارسیfarmsteads، مزرعه و حوالی ان، ابنیه و ساختمانهای مجاورمزرعه، مزرعه وابنیه ان، علاقجات رعیتی