fettersدیکشنری انگلیسی به فارسیگسستن، زنجیر، قید، بخو، مانع، پا بند، مقید کردن، در زیر غل و زنجیر اوردن
یخپَرice feathers, frost feathersواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بَشم که بر روی بادخور اجسام زمینی یا بر روی هواپیمای درحالگذر از لایۀ هوای سرد به لایۀ هوای گرم تشکیل میشود
featherstitchدیکشنری انگلیسی به فارسیfeatherstitch، کوک مورب و چپ و راست در حاشیه دوزی، کوک چپ و راست زدن
یخپَرice feathers, frost feathersواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بَشم که بر روی بادخور اجسام زمینی یا بر روی هواپیمای درحالگذر از لایۀ هوای سرد به لایۀ هوای گرم تشکیل میشود
featherstitchدیکشنری انگلیسی به فارسیfeatherstitch، کوک مورب و چپ و راست در حاشیه دوزی، کوک چپ و راست زدن
یخپَرice feathers, frost feathersواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بَشم که بر روی بادخور اجسام زمینی یا بر روی هواپیمای درحالگذر از لایۀ هوای سرد به لایۀ هوای گرم تشکیل میشود