فش فشلغتنامه دهخدافش فش . [ ف ِ ف ِ ] (اِ صوت ) آواز سوختن باروت نم زده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فشفشه شود. || آواز بول . فش فش شاشیدن . (یادداشت مؤلف ).
پژوهانه 1research feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تحقیق و پژوهش به پژوهشگر پرداخت میشود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتحقیق" ساخته شده است.
آموزانهtuition feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتدریس" ساخته شده است.
ارزش مطلوب کارمزدیbest value: feesواژههای مصوب فرهنگستانگزینهای برای تدارک در پروژه بهروشی رقابتی که در آن قیمت پیشنهادی برمبنای کارمزد، یکی از معیارهای انتخاب است، اما تنها معیار برای انتخاب نهایی نیست
پژوهانه 1research feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تحقیق و پژوهش به پژوهشگر پرداخت میشود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتحقیق" ساخته شده است.
آموزانهtuition feesواژههای مصوب فرهنگستانوجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود * این معادل در برابر اصطلاح "حقالتدریس" ساخته شده است.
ارزش مطلوب کارمزدیbest value: feesواژههای مصوب فرهنگستانگزینهای برای تدارک در پروژه بهروشی رقابتی که در آن قیمت پیشنهادی برمبنای کارمزد، یکی از معیارهای انتخاب است، اما تنها معیار برای انتخاب نهایی نیست