filmدیکشنری انگلیسی به فارسیفیلم، سینما، غشا، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، تاری چشم، ساختمان لیفی ورشتهای، فیلمبرداشتن از
فیلمساز مستقلindependent film-makerواژههای مصوب فرهنگستانفیلمسازی که تولید سینمایی خود را خارج از نظام متعارف فیلمسازی استودیویی و معمولاً با بودجهای اندک میسازد
filmدیکشنری انگلیسی به فارسیفیلم، سینما، غشا، فیلم عکاسی، فیلم سینما، پرده نازک، تاری چشم، ساختمان لیفی ورشتهای، فیلمبرداشتن از