ریل تختشدهflattened railواژههای مصوب فرهنگستانریلی که انحنای تاجِ بخشی از آن، بهجز درزها، از بین رفته است
بیضیوار پخflattened ellipsoid, oblate ellipsoidواژههای مصوب فرهنگستانبیضیوار حاصل از دَوران یک بیضی حول یکی از محورهایش بهطوریکه قطر دایرۀ استوای آن از طول محور دَوران بیشتر باشد