flyerدیکشنری انگلیسی به فارسیفلیکر، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو
flierدیکشنری انگلیسی به فارسیپرواز می کند، در حال پرواز، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، گردونه تیزرو
فلارلغتنامه دهخدافلار. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین که دارای 414 تن سکنه است . آب آن ازچشمه و محصول عمده اش غله ، نخود، انگور و کاردستی مردم کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فلارلغتنامه دهخدافلار. [ ف َل ْ لا ] (اِ) آذربو. (فهرست مخزن الادویه ). نوعی بیخ سفید است . (آنندراج ). قلار. عرطنیثا را به پارسی فلارگویند و گلیم شوی نیز گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
flyersدیکشنری انگلیسی به فارسیآگهی ها، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو
مسافر همیشگیfrequent flyerواژههای مصوب فرهنگستانمسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود
flyersدیکشنری انگلیسی به فارسیآگهی ها، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، در حال پرواز، گردونه تیزرو
مسافر همیشگیfrequent flyerواژههای مصوب فرهنگستانمسافری که بهکرّات با یک شرکت هواپیمایی سفر کرده است و به همین دلیل از تخفیف ویژه برخوردار میشود