فت فت کردنلغتنامه دهخدافت فت کردن . [ ف ِ ف ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آهسته و بشتاب چیزی را به کسی گفتن و غالباً با نیتی بد. (یادداشت بخط مؤلف ). پت پت یا پچ پچ کردن . نجوی .
شبکۀ غذاییfood web, food nexeواژههای مصوب فرهنگستانشبکهای که در آن زنجیرههای غذایی یک بومسازگان با یکدیگر پیوستگی و ارتباط دارند متـ . چرخۀ غذایی food cycle
foodدیکشنری انگلیسی به فارسیغذا، خوراکی، خوراک، طعام، خواربار، خوردنی، اغذیه، توشه، طعمه، خورد، خورش، قوت، اذوقه، خوان