واداشتforcingواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة مجموعهها، روشی که با استفاده از آن حکمهایی دربارة سازگاری (consistency) و استقلال (independence) اثبات میشود متـ . تحمیل
reinforcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتقویت، تقویت کردن، مستحکم کردن، نیرو دادن، نیرو بخشیدن به، محکم کردن، مدد کردن