forecastدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش بینی، پیش بینی وضع وا یا حوادی، پیش بینی کردن، طالع دیدن، از پیش اگاهی دادن یا حدی زدن
پیشبینی پایاییpersistence forecast, inertial forecastواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیشبینی که بر مبنای آن شرایط جوّی کنونی تا زمان معینی در آینده ادامه خواهد داشت
پیشبینی فرودگاهairport forecast, aerodrome forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی هواشناختی هواپیمایی برای فرودگاهی معین
پیشبینی فرادورهextended forecast, extended range forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی وضع هوا برای دورهای ورای پیشبینی سه روز یا بیشتر از زمان صدور
پیشبینی اقلیمclimate forecast, climate prediction, climatic prediction, climatic forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی جنبههای گوناگون اقلیم یک منطقه برای یک دورۀ زمانی مشخص
پیشبینی ذهنیsubjective forecastواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیشبینی بر مبنای تجربه و تفسیر و پیشداوری پیشبین
پیشبینی کمّی بارشquantitative precipitation forecastواژههای مصوب فرهنگستانپیشبینی مقدار بارش در یک مکان و بازۀ زمانی معین
پیشبینی آبشناختیhydrological forecastواژههای مصوب فرهنگستاناعلام شرایط آبشناختی مورد انتظار برای یک دوره و مکان مشخص