پیش بینی کردن، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
foreshadow
mark, mean , foreshadow, portend
at, ative _, by, foreshadow, from, ic _, of, over, than, via, with-
پیش بینی کننده
پیش بینی ها، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از
پیش بینی شده، از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از