foretokenدیکشنری انگلیسی به فارسیپیش بینی شده، نشان پیش، مقدمه، اعلام قبلی، قبلا اگاهانیدن، پیش گویی کردن
foretokensدیکشنری انگلیسی به فارسیforetokens، نشان پیش، مقدمه، اعلام قبلی، قبلا اگاهانیدن، پیش گویی کردن