furnishesدیکشنری انگلیسی به فارسیارائه می دهد، مبله کردن، مجهز کردن، دارای اثاثه کردن، تهیه کردن، مزین کردن
varnishesدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن