فامرلغتنامه دهخدافامر. [ م ِ ] (اِخ ) شهری است در حوالی فرخار، و نزدیک آن شهر بیابانی است که آهوی مشک در آن بیابان نافه اندازد. (برهان ) (اوبهی ) : رسد دو نسیم از لب مدح خوانش به دریای بیر و بیابان فامر. قادری . (
گنجینۀ فامِرyac libraryواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از دِنای ژنگانی یک اندامگان که بهصورت تصادفی همسانهسازی شده و وارد ناقل فاموارۀ مخمری شده است
نقشۀ فامِرyac mapواژههای مصوب فرهنگستانردیفی منظم از همسانههای فامِر که نقشۀ فیزیکی ژنگان را تشکیل میدهد