بلوط فوم
fumet
fumets
فومد. [ ] (اِ) شراب . (فهرست مخزن الادویه ).
فومی . (ص نسبی ) گندم فروش . (ملخص اللغات ) (یادداشت مؤلف ).
فیومی . [ ف َی ْ یو ] (ص نسبی ) منسوب به فیوم که جایی است در مصر. (سمعانی ).
عطر و بوی، معطر
فریب خورده