gainerدیکشنری انگلیسی به فارسیگیرنده، استفاده کننده، نفع بر، کسیکه سود میبرد، درخت ارغوان، شیرجه از پشت
غینرلغتنامه دهخداغینر. [ غ ِ ن َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کزاز بالا بخش سربند شهرستان اراک که در 16هزارگزی شمال خاوری آستانه و 9هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 948<
عنر عنرواژهنامه آزادکنایه از پیمودن یک مسافت نالازم یا یک پیمایش بی نتیجه این کلمه به صورت قید برای فعل های "رفتن" یا "آمدن" به کار می رود مثال 1:عنرعنر تا میوه فروشی رفتم ولی بسته بود مثال 2:پا شده عنرعنر آمده تا این جا که فضولی ما را بکند توضیح:کاربرد این اصطلاح از سریال کمدی "بدون شرح" فراگیر شد
غنگ غنگ زدنلغتنامه دهخداغنگ غنگ زدن . [ غ َ غ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) ناله کردن . آواز حزین برآوردن : غنگ غنگی میزنم تا یک غزل آورم بیرون ز الواح ازل . مولوی (از جهانگیری ).رجوع به غَنگ شود.
gainersدیکشنری انگلیسی به فارسیگیرنده، استفاده کننده، نفع بر، کسیکه سود میبرد، درخت ارغوان، شیرجه از پشت
برندهدیکشنری فارسی به انگلیسیbearer, biting, gainer, incisive, keen, winning, remover, trenchant, victor, victorious, winner
gainersدیکشنری انگلیسی به فارسیگیرنده، استفاده کننده، نفع بر، کسیکه سود میبرد، درخت ارغوان، شیرجه از پشت