هیر و هرلغتنامه دهخداهیر و هر. [ رُ هََ ] (اِ صوت مرکب ) آوازی که خربنده خران را دهد برای راندن : در بار هجوشان کشم از گوش تا به دم خواهم به چوب رانم وخواهم به هیر و هر.سوزنی .
غر و غرلغتنامه دهخداغر و غر. [ غ ُرْ رُ غ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) به معنی غرغر. (فرهنگ شعوری ). رجوع به غرغر شود.
تُنُکبیشهgarrigue/ garigueواژههای مصوب فرهنگستانپوشش گیاهی بوتهای و کوتاه و کمتراکم و مدیترانهای که باقیماندۀ درختزارهای مدیترانهای یا خاربیشه است
دهانگویش خلخالاَسکِستانی: ga دِروی: gar شالی: gar کَجَلی: dâhân کَرنَقی: gar کَرینی: gar کُلوری: dân/ gar گیلَوانی: dân لِردی: gar