gaspدیکشنری انگلیسی به فارسینفس کشیدن، نفس بریده، بریده بریده نفس کشیدن، نفس نفس زدن، بادهان باز دم زدن
gadsدیکشنری انگلیسی به فارسیسال، سیخک، سیخ، دیلم، گوه، نیزه، سنان، شلاق سیخی، ترابخدا، جاد فرزند یعقوب و زلفه، با میله بستن، با میخ محکم کردن، هرزه گردی کردن