لرزهیابgeophoneواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای دریافت موجهای لرزهای در خشکی و زمینهای باتلاقی که بیشتر در اکتشاف لرزهای به کار میرود
آرایۀ لرزهیابgeophone arrayواژههای مصوب فرهنگستانتعدادی لرزهیاب که بهصورت خطی یا سطحی در ایستگاه ثبت لرزه چیده شوند
آرایۀ لرزهیابgeophone arrayواژههای مصوب فرهنگستانتعدادی لرزهیاب که بهصورت خطی یا سطحی در ایستگاه ثبت لرزه چیده شوند
چاهلرزهیابborehole geophoneواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیابی که میتواند شرایط دما و فشار داخل چاه گمانه را تحمل کند
لرزهیاب الکترومغناطیسیelectromagnetic geophoneواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیابی ساده و پرکاربرد شامل یک پیچه و آهنربا که کارکرد آن براساس قانون فارادی است
آرایۀ لرزهیاب بهخطinline geophone arrayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایۀ لرزهیاب که در آن همۀ لرزهیابها در امتداد خط لرزهنگاری هستند
چاهلرزهیابborehole geophoneواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیابی که میتواند شرایط دما و فشار داخل چاه گمانه را تحمل کند
لرزهیاب افقیhorizontally oriented geophoneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لرزهیاب که بخش نوسانکنندۀ آن فقط در راستای افقی جابهجا شود
لرزهیاب الکترومغناطیسیelectromagnetic geophoneواژههای مصوب فرهنگستانلرزهیابی ساده و پرکاربرد شامل یک پیچه و آهنربا که کارکرد آن براساس قانون فارادی است
لرزهیاب قائمvertically oriented geophoneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لرزهیاب که بخش نوسانکنندۀ آن تنها در راستای قائم جابهجا شود