شناور راهدهgive-way vessel, burdened vesselواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که مطابق با قوانینِ راه باید از مسیر شناور دیگر دور شود متـ . کشتی راهده burdened ship
giveدیکشنری انگلیسی به فارسیدادن، دهش، بخشیدن، ارائه دادن، رساندن، شرح دادن، واگذار کردن، تخصیص دادن، نسبت دادن به، اتفاق افتادن، بمعرض نمایش گذاشتن، بیان کردن، افکندن، گریه کردن، تقدیم داشتن، عطاء کردن
جوت جوتلغتنامه دهخداجوت جوت . [ ج َت َ ج َ ت َ ] (ع اِ صوت ) کلمه ایست که شتر را برای خوردن آب آواز دهند. (اقرب الموارد). کلمه ایست که بدان شتر را بسوی آب خوانند یا زجر کنند. (منتهی الارب ).