زجنلغتنامه دهخدازجن . [زَ ] (ع مص ) لغتی است در زجم (گفتن کلمه ٔ آهسته ). (از جمهره ٔ ابن درید ج 2 ص 92). || (ص ) مردخرد و کوتاه بالا. (ناظم الاطباء). رجوع به زحن شود.
یزشنلغتنامه دهخدایزشن . [ ی َ زِ ] (اِمص ) دعا. عبادت .ورد. (یادداشت مؤلف ) : ما ششگانه ٔ دیگر یزشن ها و نیرنگها که در دین از بهر این کار گفته است بجای آوریم . (مقدمه ٔ ارداویرافنامه ، ترجمه ٔ قدیم ).- یزشن کردن ؛ دعا کردن . ورد خواندن <sp