goofدیکشنری انگلیسی به فارسیگاو، شخص احمق و کودن، ادم ساده، خیط و پیت کردن، خطا کردن، از کار طفره رفتن
gaffدیکشنری انگلیسی به فارسیگاف، چنگک، خاده، قهقهه، نیزه، سیخک، شوخی فریبنده، حیله، ازمایش سخت، تفریحگاه ارزان، گفتار بیهوده، قلاب یانیزه خاردار ماهی گیری، با صدای بلند خندیدن، قلابدار کردن، گول زدن، قماربازی کردن