پولادگرلغتنامه دهخداپولادگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) آنکه پولاد سازد. توسعاً آهنگر : بدان دست بردند آهنگران چو شد ساخته کار گرز گران پسند آمدش کار پولادگرببخشیدشان جامه و سیم و زر. فردوسی .بفرمود خسرو [کی خسرو] بپولادگرکه بند گر
غولدارلغتنامه دهخداغولدار. (نف مرکب ) دارنده ٔ غول .- راه یا بادیه ٔ غولدار ؛ راهی یا بادیه ای که غول داشته باشد.- || کنایه از جهان مادی و دنیا : این راه غولدار و پل هفت طاق راتا چارسوی هشت جنان چون گذاشتی ؟ خ