gobsدیکشنری انگلیسی به فارسیگوب، مقدار بزرگ و زیاد، ملوان، خرخره، یک دهن غذا، تکه، تخته کف، کلوخه، دهان
gapsدیکشنری انگلیسی به فارسیشکاف ها، شکاف، وقفه، درز، رخنه، دهنه، شق، جای باز، اختلاف زیاد، شکافدار کردن
gaspsدیکشنری انگلیسی به فارسینفس می کشد، نفس بریده، بریده بریده نفس کشیدن، نفس نفس زدن، بادهان باز دم زدن