گورمن
گورمند
آلمانی، المانی، اولاد عمهوعمو، وابسته نزدیک
هارمن
درس آلمانی
پایتخت آلمان
خیرخواهی
gormandizer
بدبختی، پر خوردن، از روی حرص و ولع خوردن
حیاط خلوت