چهارپیوندلغتنامه دهخداچهارپیوند. [ چ َ / چ ِ پ َ / پ ِ وَ ] (اِ مرکب )سردی و گرمی و تری و خشکی . رجوع به چارپیوند شود.
گوروندلغتنامه دهخداگوروند. [ گورْ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تامین بخش میرجاوه ٔ شهرستان زاهدان واقع در 46000 گزی جنوب باختری میرجاوه و 15000 گزی باختر راه فرعی میرجاوه به خاش . سکنه ٔ آن 45</
غوروندلغتنامه دهخداغوروند.[ غورْ وَ ] (اِخ ) نام رودی است که از کوههایی در نزدیکی کابل سرچشمه میگیرد. رجوع به فی تحقیق ماللهندص 130 شود. || نام محلی در حدود کابل : پس لشکر از راه دره ٔ زیرقان و غوروند بکشیدندو بیرون آمدند. (تاریخ بیهقی چ
غورانیلغتنامه دهخداغورانی . (اِخ ) عبدالرحمن بن محمد مروزی ، مکنی به ابوالقاسم . از مشاهیر فقهای شافعی است . او راست : «اسرار الفقه » و «الابانة فی الفقه الشافعی ». وی به سال 461 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).