graceدیکشنری انگلیسی به فارسیرحمت، زیبایی، ظرافت، بخشش، جذابیت، منت، اقبال، ملاحت، بخشندگی، قرعه، تایید، دعای فیض و برکت، خوش نیتی، خوش اندامی، افسون گری، زینت بخشیدن، موردلطف قراردادن، اراستن، تشویق کردن، لذت بخشیدن
graceدیکشنری انگلیسی به فارسیرحمت، زیبایی، ظرافت، بخشش، جذابیت، منت، اقبال، ملاحت، بخشندگی، قرعه، تایید، دعای فیض و برکت، خوش نیتی، خوش اندامی، افسون گری، زینت بخشیدن، موردلطف قراردادن، اراستن، تشویق کردن، لذت بخشیدن
disgraceدیکشنری انگلیسی به فارسیرسوایی، فضاحت، عار، افتضاح، سیهرویی، بیابرویی، خوار کردن، خفتاوردن بر، مفتضح کردن