granderدیکشنری انگلیسی به فارسیبزرگتر، بزرگ، عظیم، عالی، مجلل، والا، جدی، مشهور، بسیار عالی با شکوه، با وقار
هذیان خودبزرگبینیdelusion of grandeur, grandiose delusionواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی مانند توانایی و دانایی و شأن و وجهه و قدرت و موفقیت و نظایر آن را بهنحو بسیار اغراقآمیز یا بهکذب به خود نسبت دادن
هذیان خودبزرگبینیdelusion of grandeur, grandiose delusionواژههای مصوب فرهنگستانویژگیهایی مانند توانایی و دانایی و شأن و وجهه و قدرت و موفقیت و نظایر آن را بهنحو بسیار اغراقآمیز یا بهکذب به خود نسبت دادن
ابهتدیکشنری فارسی به انگلیسیawesomeness, grandeur, impressiveness, majesty, mystique, solemnity, vibrations