grubbingدیکشنری انگلیسی به فارسیخرد کردن، جان کندن، زمین کندن، جستجو کردن، قلع کردن، از کتاب استخراج کردن، خوردن، خوراک دادن، از ریشه کندن یا دراوردن
زراعیسازیcleaning and grubbingواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن درختان و درختچهها و بوتههای یک قطعه زمین و آماده کردن آن برای کشت گیاهان زراعی
کندهکنیgrub out, grubbingواژههای مصوب فرهنگستانبیرون کشیدن یا پاکسازی زمین از کنده یا ریشه ازطریق نمایانسازی و قطع ریشه
زراعیسازیcleaning and grubbingواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن درختان و درختچهها و بوتههای یک قطعه زمین و آماده کردن آن برای کشت گیاهان زراعی
کندهکنیgrub out, grubbingواژههای مصوب فرهنگستانبیرون کشیدن یا پاکسازی زمین از کنده یا ریشه ازطریق نمایانسازی و قطع ریشه
زراعیسازیcleaning and grubbingواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن درختان و درختچهها و بوتههای یک قطعه زمین و آماده کردن آن برای کشت گیاهان زراعی
کندهکنیgrub out, grubbingواژههای مصوب فرهنگستانبیرون کشیدن یا پاکسازی زمین از کنده یا ریشه ازطریق نمایانسازی و قطع ریشه