سپردة دیداریdemand deposit,sight deposit, on-call depositواژههای مصوب فرهنگستانوجوهی که در حساب بانک نگهداری میشوند و سپردهگذار میتواند در هر لحظه و بدون اطلاع قبلی به بانک آنها را برداشت کند
sightدیکشنری انگلیسی به فارسیمنظره، بینایی، دید، چشم، نظر، بینش، منظر، دیدگاه، جلوه، تماشا، باصره، قیافه، قدرت دید، هدف، الت نشانه روی، دیدن، رویت کردن، دید زدن، بازرسی کردن