quakeدیکشنری انگلیسی به فارسیزمین لرزه، لرزه، لرزش، تکان خوردن، لرزاندن، لرزیدن، لرزش داشتن، بهیجان امدن، مرتعش شدن
quackدیکشنری انگلیسی به فارسیگول زدن، صدای اردک، شارلاتان، قلابی، زبان باز، ادم شارلاتان، چاخان، دروغی، طبیب، قات قات کردن، صدای اردک کردن، دوای قلابی دادن