غریزلغتنامه دهخداغریز. [ غ ُ رَ ] (اِخ ) آبی است اندک به ضربة، و گفته اند آبشخوری است در بلاد ابی بکربن کلاب . (از منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
غریزلغتنامه دهخداغریز. [ غ َ ] (اِ) به معنی حلم و بردباری باشد که ترک انتقام است از بدی . (برهان قاطع) (آنندراج ).
thrashدیکشنری انگلیسی به فارسیترس، کوزل کوبی، شلاق زدن، کتک زدن، کوبیدن، خرمن کوبی کردن، از پوست دراوردن