حفظ پیکربندیretention of configurationواژههای مصوب فرهنگستانحفظ یکپارچگی در نحوۀ آرایش فضایی پیوندهای متصل به یک مرکز دستواره، در خلال یک تبدیل یا واکنش شیمیایی
hawsدیکشنری انگلیسی به فارسیهوس، کویج، پرچین، حصار، محوطه، کیالک، میوه ولیک، ملاولیک، گیر کردن، درنگ، گله گوسفند و غیره، دست چپ رفتن، به دست چپ رفتن، من من کردن، دست چپ بردن